|
راپورت دیپورت
نگاهی به جدیدترین اثر انتشارات سوره مهر درباره وقایع سوریه
سیدفرید موسوی: کتاب دیپورت، خاطرات واقعی پیمان امیری است به قلم علی اسکندری درباره سفر عجیب و غریبی که پیمان به منظور مهاجرت و رفتن به اروپا آغاز میکند اما از یک منطقه نامعلوم در سوریه سر درمیآورد!
پیمان پسر بزرگ یک خانواده معمولی (اصالتا کرد) در تهران است که به دلایل مختلف روزی تصمیم میگیرد از ایران مهاجرت کند. او پس از سفر به ترکیه و قولو قرارهایی که با قاچاقچیها میگذارد، به همراه عدهای تلاش میکند وارد یونان شده و از آنجا به آلمان برود که در همان قدم اول به ترکیه دیپورت میشود اما برای اینکه به ایران بازنگردد خود را سوری معرفی میکند! مرزبانان ترکیه هم او را به همراه عدهای به سوریه میفرستند و این ابتدای ماجرای پرفراز و نشیب پیمان قصه ما است.
او که اندکی کردی بلد است، خود را ابتدا از کردهای سوریه معرفی میکند اما وقتی به دست گروه جبهه النصره میافتد خود را کرد عراق معرفی میکند و به همراه عدهای زندانی میشود. وی پس از ماهها اسارت، شکنجه، بازجویی و لو رفتن هویت اصلیاش که ایرانی است، آزاد میشود و در انتها توسط نیروهای نظامی مستشاری ایران به کشور بازمیگردد.
کتاب در ابتدا بسیار دقیق به توصیف اتفاقات میپردازد؛ بیان رویدادها و موقعیتها مخاطب را با آن همراه میکند. درد و رنجهایی که پیمان در مسیر چند باره مهاجرت از مسیر غیرقانونی تحمل میکند و مشکلاتی که با قاچاقچیها (آدمپرانها) پیدا میکند، همه برای مخاطب جذابیت دارد. شاید حتی برای عدهای که مثل پیمان در گوشهای از ذهن خود به مهاجرت فکر میکنند این روایت جذاب و درسآموز هم باشد.
این مسیر کمکم در ادامه و پس از زندانی شدن پیمان به دست جبهه النصره ادامه پیدا میکند و گاهی اوقات کنجکاویهای او به عنوان یک زندانی که از زیر چشمبند اطراف را توصیف میکند و... بسیار دلنشین است. اما از نیمه کتاب به یکباره از حجم توصیفات و پرداخت به جزئیات کم میشود تا جایی که برخی از نقاط برای مخاطب مجهول میماند.
مخاطب علاقه دارد درباره همبندیهای او در زندان بیشتر بداند، افرادی که او چند ماهی با آنها زندگی کرده، با آنها حرف زده و از آنها چیزهایی میداند. مخاطب علاقهمند است درباره مسائل شخصی، حالات و بسیار امور دیگر این افراد که تکفیری هستند اما در زندان گروه دیگر تکفیری اسیر شدهاند، بداند اما این علاقه با جملاتی اندک و بعضاً کلیشهای سرکوب میشود.
از سوی دیگر نویسنده که در نیمه ابتدایی کتاب حالات روحی و جسمی پیمان را در مسیر مهاجرت بخوبی توصیف میکرد، این بار به بیان این حالات در زندان چندان توجهی نمیکند و از کنار آنها عبور میکند! شاید یکی از جذابترین بخشها میتوانست فکرهای پیمان در زیر شکنجه، حال او پس از بازجویی و... باشد.
در بخش پایانی کتاب و بعد از آنکه پیمان آزاد میشود نیز عملیاتی که برای یافتن و عبور دادن او از میان مناطقی که در دست تکفیریهاست و رساندن او به مناطق امن انجام میشود نیز در ابهام و اختصار کامل بیان میشود. پیمان که به طور قطع اطلاع کاملی از فرآیند انتقال خود به ایران نداشته اما نویسنده نیز بر این ابهام میافزاید و با بیان بخشی از آنچه رخ داده به همراه توصیفات کوتاه و گاهی ناقص از این روند، مخاطب را به طور کامل گیج میکند. کتاب در این بخش مثل فیلمی میشود که روی دور تند پخش میشود و شما تنها به بخشی از اتفاقات رخ داده اشراف پیدا میکنید.
میتوان در نظر داشت که بخشی از این عملیات دارای طبقهبندی نظامی بوده و حاوی اطلاعات محرمانه باشد اما به طور قطع پس از گذشت چند سال از آن و در قالب داستان میتوان برخی از رویدادها را بیان یا با کمی تغییر در واقعیات رخ داده، برای مخاطب تشریح کرد.
از سوی دیگر پایان کتاب به یکباره رها میشود و خواننده که منتظر است پیمان را تا رسیدن به تهران و حضور در کنار خانواده (اصلا نمیداند او در سوریه اسیر بوده) دنبال کند، در آخرین صفحه با این عبارت برخورد میکند که: روز آخر که میهمان آنها بودم، بازار رفتیم و مقداری سوغاتی برایم تهیه کردند. فردای آن روز با او، حسن و دیگر دوستان خداحافظی کردم و به همراه سید به تهران دیپورت شدم! همین!
حالا این مخاطب است که باید حدس بزند او چگونه به تهران میرسد؟ چه کسی در فرودگاه در انتظار اوست؟ خانواده با او چه برخوردی میکند؟ و سوالات بیپاسخ دیگر. گویا نویسنده عجله داشته تا کتاب را به چاپ برساند و کتاب را بدون انتها رها کرده است!
اما جالب است که بخشی از عملیات انتقال پیمان به تهران توسط شهید اصغر پاشاپور (همان که حاجقاسم او را در یک فیلم «آقای اصغر» خطاب میکند) انجام میشود و اگر 3-2 جمله در مقدمه کتاب نباشد، شما به این موضوع پی نمیبرید.
اینکه شهید پاشاپور که بود؟ چه کرد؟ در عملیات انتقال چه نقشی را برعهده داشت؟ و... به هیچوجه در کتاب پاسخ داده نمیشود و این هم برای خواننده تبدیل به حسرت میشود که شاید تنها کتابی که میتوانست به «آقای اصغر» بپردازد، از کنارش بهسادگی عبور کرده است.
ارسال به دوستان
تجمع مردم عراق در مخالفت با برداشتن بنای یادبود شهید ابومهدی المهندس
دفاع مردمی از مقاومت
گروه بینالملل: مردم عراق بامداد دیروز با تجمع در میدان الفردوس بغداد، بر مخالفت خود با برداشتن بنای یادبود شهید ابومهدی المهندس، نایب رئیس سابق سازمان حشدالشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد و دیوارنگاره نصبشده در این میدان تأکید کردند. بر اساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی «موازین نیوز»، شماری از مردم عراق جمعهشب و بامداد شنبه در میدان الفردوس واقع در مرکز بغداد تجمع و مخالفت خود را با هرگونه اقدام برای برداشتن بنای یادبود شهدای مقاومت اعلام کردند. یک منبع امنیتی عراق به موازین نیوز گفت معترضان با سر دادن شعارهایی اعلام کردند اجازه برداشتن بنای یادبود شهید ابومهدی المهندس، نایب رئیس سابق سازمان حشدالشعبی را نخواهند داد. وی اظهار داشت شرکتکنندگان در این تجمع با ارسال نامهای به مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق با برداشتن بنای یادبود شهید المهندس مخالفت کردند. در همین حال منابع امنیتی عراقی در گفتوگو با روزنامه العربی الجدید اعلام کردند یک تیم از نیروهای امنیتی عراق جمعه شب در میدان فردوس بغداد مستقر شده و درصدد برداشتن دیوارنگارهای از شهید ابومهدی المهندس، نایبرئیس حشدالشعبی بودند. این منابع گفتند نیروهای امنیتی پس از استقرار نیروهای وابسته به گروههای مقاومت در محل نصب این دیوارنگاره و حضور حامیان این گروهها و اعلام مخالفت آنها با این اقدام، از اجرای این تصمیم چشمپوشی کردند. طبق این گزارش، دهها تن از جوانان عراقی شبانه در کنار این دیوارنگاره تجمع کردند که تعداد آنها پس از درخواست رسانهها از حامیان حشدالشعبی برای حضور در میدان فردوس بیشتر شد. برخی حاضران در این تجمع با در دست داشتن سلاح و با حضور در نزدیکی دیوارنگاره المهندس، نسبت به برداشتن آن هشدار دادند.
* بیانیه عراقیها در جمعه بصیرت خطاب به دستگاه قضایی
هزاران نفر از مردم عراق روز جمعه برای تجدید پیمان با شهیدان حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و درخواست از دستگاه قضایی کشورشان برای شفافیت در رسیدگی به اعتراضها علیه نتیجه انتخابات به خیابانها آمدند. کمیته ساماندهی تظاهرات و تحصنها در اعتراض به نتیجه این انتخابات بیانیهای را خطاب به دستگاه قضایی این کشور صادر کرد. در این بیانیه آمده است: تظاهراتکنندگان و تحصنکنندگان مسالمتجو در جمعه بصیرت و پس از هفتههایی که روزها و شبهایش را با حزن و دشواری سپری کردند، برای تجدید پیمان با خون پاک شهدایی که در راه بازپسگیری حق و مقابله با متقلبان و توطئهگران علیه آینده نسلهای ما جانشان را فدا کردند، به خیابانها آمدند. این تظاهراتکنندگان مخالف عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و تسلیم شدن در برابر اشغالگران جنایتکار آمریکایی هستند. بر اساس این بیانیه، در ایام شهادت شهدای کتائب حزبالله و شهدای حادثه نزدیک فرودگاه بغداد که در آن دو، جمعی از نخبگان عزیز خود را از جمله فرماندهان پیروزی بر داعش را در بمبارانهای اشغالگران آمریکایی و با همکاری برخی خائنان در داخل از دست دادیم، ما دستگاه قضایی شجاع عراق را خطاب قرار میدهیم و میگوییم ما از ابتدا به شما خوشبین بودهایم و بعد از خدا به شما امید داریم و از همین رو از شما میخواهیم تسلیم فشارها نشوید و یار مظلومان و سد محکمی در برابر متقلبان و ظالمان باشید. در پایان این بیانیه آمده است: چیزی مقدستر از جان و خون نیست اما ما آن را در راه دفاع از کشور و ملتمان فدا میکنیم و بر موضع خود در حمایت از عدالت و انصاف دستگاه قضایی ثابت قدم میمانیم.
دادگاه فدرال عراق قرار است حکم خود درباره رسیدگی به مطالبه ابطال انتخابات را امروز اعلام کند.
* استعفای سیاسی استانداران عراق
در حالی که کمتر از 10 روز به دومین سالروز شهادت فرماندهان مقاومت (شهید سپهبد قاسم سلیمانی و سهید ابومهدی المهندس) باقی مانده و عراقیها آماده برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت میشوند، منابع خبری عراق گزارش دادند طی چند روز گذشته استانداران نجف اشرف و ذیقار از سمت خود استعفا کردهاند. به گزارش خبرگزاری عراق (واع)، «لؤی الیاسری» استاندار نجف اشرف در کنفرانسی مطبوعاتی در این شهر اعلام کرد از مقام خود کنارهگیری میکند. بر پایه این گزارش، الیاسری علت استعفای خود را «فشارها و تهدیدها علیه خود و خانوادهاش» عنوان کرد اما در عین حال گفت این فشارها از طرف «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر نبوده است. استاندار مستعفی نجف اشرف خاطرنشان کرد قبل از تقدیم استعفای خود با «مقتدا صدر» رهبر جریان صدر دیداری داشته و در آن تمام موضوعات و مسائل را با وی مطرح کرده است. بر پایه این گزارش، الیاسری در عین حال گفت مقتدا صدر از وی نخواسته است استعفا کند. وی این مطلب را در حالی اعلام کرد که چهارشنبه هفته گذشته یعنی ۲ روز قبل از استعفایش مقتدا صدر گفته بود روند برکناری الیاسری را از مجاری قانونی دنبال خواهد کرد. بر پایه این گزارش، شهر نجف اشرف از چند روز پیش شاهد تظاهرات اعتراضی نسبت به ضعف خدمات و فساد و درخواست برکناری استاندار بود. چهارشنبه هفته گذشته نیز «احمد غنی الخفاجی» استاندار ذیقار به علت اعتراضات در این شهر به بیکاری و ضعف خدماترسانی و زخمی شدن ۳ نفر در جریان تیراندازی در تظاهرات شهر ناصریه (مرکز این استان) استعفای خود را تقدیم کرد که نخستوزیر عراق با آن موافقت کرد. در همین حال ائتلاف دولت قانون عراق استعفای استانداران ذیقار و نجف اشرف را ترفند سیاسی برای اعمال فشار علیه گروههای معترض به نتیجه انتخابات دانست. «محمد الزیادی» عضو ائتلاف دولت قانون و نامزد پیروز در انتخابات اخیر عراق در گفتوگو با موازیننیوز گفت: استعفاهای استانداران اهرم فشاری است که علیه گروههای معترض به نتیجه انتخابات به کار گرفته شده است. وی با بیان اینکه این اقدامات هرگز بر فرآیند سیاسی عراق تاثیرگذار نخواهد بود، گفت: اینها اقداماتی بیفایده است و چنین ترفندهایی پایان یا محدودیتی برای روند دموکراتیک در عراق محسوب نمیشود.
***
آیا آمریکا در حال خروج از عراق است؟
در حالی که آمریکا تلاش دارد با انتشار اخباری درباره عقبنشینی یگانهای رزمی خود از عراق، افکار عمومی این کشور را فریب دهد، تحلیلگران سیاسی میگویند آمریکا هرگز با زبان خوش، عراق را ترک نمیکند.
پایگاه خبری «العهد» با انتشار یادداشتی با این مضمون نوشت: «دولت آمریکا بر اساس توافق با دولت عراق پایان سال جاری میلادی را به عنوان تاریخ نهایی خروج نیروهای رزمی از عراق تعیین کرد اما در عین حال ترفندهای جدیدی را در پیش گرفت و اعلام کرد تعدادی از نیروها برای آموزش و مشاوره نظامی در داخل عراق باقی میمانند و شمار این عناصر را ۲۵۰۰ نفر اعلام کرد». «محمود الربیعی» سخنگوی جنبش الصادقون درباره ارائه مشاوره نظامی به نیروهای عراقی گفت: صحبت آمریکاییها درباره آموزش و مشاوره مضحک است، آن هم در حالی که آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، الگویی برای چنین مشاورهای است. وی در این باره به پایگاه خبری «العهد» گفت: «تغییر ماموریت نیروهای آمریکایی، تلاشی برای تعلل و نگه داشتن نیروهای اشغالگر در خاک عراق است و بقای آنها برخلاف خواست مردم عراق، تصمیم پارلمان عراق و حملات مردان مقاومت است». «سعد السعدی» عضو دفتر سیاسی جنبش عصائب اهلالحق نیز در این باره گفت: «دولت آمریکا در خروج از عراق جدی نیست و ما منتظر پایان این ماه هستیم و پاسخ مقاومت خشونتآمیز خواهد بود». وی افزود: «در صورت عدم عقبنشینی آمریکاییها، گروههای مقاومت، تمام منافع آمریکا اعم از پایگاهها، پادگانها و کاروانها در خاک عراق راهدف قرار خواهند داد». در همین راستا، «حسین الکنانی» تحلیلگر سیاسی عراق نیز به صراحت گفت: ایالات متحده آمریکا میخواهد دولت عراق را درباره عقبنشینی فریب دهد اما واقعیت موجود به وضوح با سیاست آمریکا در عراق در تضاد است.
ارسال به دوستان
داستان مهدویکیا
انتشار عکسی که نشان میدهد مهدویکیا پرچم رژیم جعلی را مخدوش کرده بود
محمد رشوند: یک بازی نمادین فوتبال و هزاران شایعه و جنجال... یک هفته از بازی تیم ستارگان جهان مقابل ستارگان عرب میگذرد اما حواشی این دیدار کماکان ادامه دارد. موضوع مهم این بازی حضور مهدی مهدویکیا، سرمربی تیم ملی فوتبال امید کشورمان در قطر بود. او با وجود اینکه عرب نیست، به عنوان تنها بازیکن «غیرعرب» این تیم با پیراهن آبی به میدان رفت. البته «جانی اینفانتینو» رئیس فیفا هم دیگر عضو غیرعرب این تیم بود اما یادمان نرود او اصولا فوتبالیست نبوده و حضورش تنها به واسطه احترام به تیم اعراب، قابل تحلیل است.
اما موضوع مهم این دیدار، طرح فیفا برای پیراهنهای ۲ تیم بود. در این طرح، پرچم 209 کشوری که عضو فیفا هستند، به صورت کوچک کنار یکدیگر قرار گرفت؛ نکتهای که در ابتدا هیچکس متوجه آن نشد. از این رو وقتی بازیکنان این پیراهنها را بر تن کردند، چندین عکس از آنها گرفته شد که یکی از این عکسهای جنجالی حضور مهدویکیا کنار اینفانتینو است که به گفته عکاس عرب در گفتوگو با یکی از عکاسان ورزشی ایران، این عکس مربوط به قبل از بازی است. در این فریم جنجالی پرچم رژیم اشغالگر قدس روی پیراهن مهدی مهدویکیا دیده میشود. همین تک فریم موجب شد جنجال بسیار زیادی پیرامون این حرکت او شکل بگیرد. اما به گفته «یونس محمود» کاپیتان سابق تیم ملی عراق که او هم میهمان این بازی بود، وقتی بازیکنان تیم ستارگان عرب به رختکن میروند تا آماده حضور در میدان شوند، «سامی الجابر» به پرچم رژیم اشغالگر قدس روی پیراهنهایشان اشاره میکند. عدهای از بازیکنان تصمیم میگیرند با خودکار یا ماژیک روی این پرچم را مخدوش کنند. مهدویکیا که به عنوان نماینده فوتبال ایران در این دیدار نمادین حضور داشت هم پرچم رژیم اشغالگر قدس را مخدوش میکند. البته او تنها روی ستارههای داوود خط میکشد. در عکسهای بازی کاملا مشخص است که مهدویکیا این حرکت را انجام داده است. البته بهتر بود او مانند «نواف التمیاط» و چند بازیکن دیگر همه پرچم را به صورت کاملا مشخص با رنگ آبی مخدوش میکرد تا در فریمهای دورتر هم این حرکت دیده شود اما از آنجا که یک عکس قبل از بازی کنار اینفانتینو از مهدویکیا درآمد، متاسفانه کمتر کسی متوجه مخدوش شدن این پرچم شد. اشتباه بزرگ و تاملبرانگیز دیگر مهدویکیا سکوتش پس از این حادثه است. اگر او همان ابتدا، خیلی صریح و شفاف در این باره صحبت میکرد، حالا نه تنها علیه او این جو به راه نمیافتاد که به واسطه این حرکتش از او تقدیر هم میشد اما متاسفانه تا امروز مربی تیم ملی فوتبال امید ایران ترجیح داده سکوت کند و درباره این اتفاق حرفی نزند.
او یکی از سرمایههای فوتبال ایران است و چه بهتر بود با روشنگری پیرامون این مساله، باعث حمایت داخلیها میشد. زدن اسطوره فوتبال ایران برای ما دردناک است اما باید پذیرفت ما خطوط قرمزی داریم و آرمانهایی بسیار والاتر.
محافظهکاری بیش از اندازه مهدویکیا و همچنین فدراسیون فوتبال ایران موجب شد این فضا به وجود بیاید. از این رو برای پایان این جنجال بهتر است هم مربی تیم ملی فوتبال امید کشورمان و هم فدراسیون فوتبال به صورت کاملا شفاف پیرامون این قضیه اطلاعرسانی کنند.
هماینک عکس باکیفیت و بزرگ مهدویکیا کنار نواف التمیاط وجود دارد که با بزرگ کردن این عکس میشود فهمید مهدی هم همانند بازیکن کناریاش ستارههای داوود را مخدوش کرده است.
از سوی دیگر باید به این موضوع هم اشاره کرد که «آورام گرانت» که تابعیت رژیم اشغالگر قدس را دارد به عنوان مربی تیم منتخب جهان انتخاب شد. او اگر چه در یک مقطع سرمربی چلسی بود اما به هیچوجه در حد و اندازههای حضور در تیم منتخب جهان نیست و باید پذیرفت فیفا برای عادیسازی مساله اسرائیل در ورزش چنین انتخابی را به صورت کاملا هدفمند انجام داده است. یک پرسش مهم نیز در این میان وجود دارد: چرا مهدویکیا نامش در لیست ستارگان عرب بود؟ مگر ایران کشور عربی محسوب میشود؟ آیا به واسطه حضور آورام گرانت در تیم ستارگان جهان، مهدی به تیم مقابل رفته است؟ ما پاسخش را نمیدانیم، چون تنها کسی که باید در این باره صحبت و روشنگری کند، خود مهدی مهدویکیاست؛ فردی که سکوت کرده و گویا نمیداند سکوتش موجب شده این موج سهمگین علیهاش به راه افتد. اگر پرچم رژیم جعلی را مخدوش کرده، چرا از بیانش میهراسد؟ اگر به واسطه حضور گرانت به تیم ستارگان جهان نرفته، چرا نمیگوید؟ او با سکوتش مقصر اصلی این فضاست و منتظریم خودش و فدراسیون فوتبال درباره این اتفاقات به صورت رسمی اظهارنظر کنند. در ضمن یک فیلم اخیرا منتشر شده که نشان میدهد مهدی مهدویکیا برخلاف حاشیهسازیها و نسبت دادن او به حضور در پازل صهیونیستی، از ابتدای بازی نسبت به حک شدن پرچم اسرائیل در کنار ۲۱۰ پرچم دیگر کشورهای عضو فیفا از جمله ایران و فلسطین، حساسیت نشان داده و سعی در پوشاندن آن داشته است. او همچنین در تصاویر دیگر مرتب سعی میکند دستش را روی آن قسمت خاص از پیراهن بگذارد.
ارسال به دوستان
شاگرد خلف منتظری
کبری آسوپار: اعتراض توئیتری علی مطهری، نماینده سابق مجلس و از حامیان حسن روحانی به عدم پخش برنامهای از صداوسیما در سالگرد درگذشت آیتالله منتظری عجیب است؛ چه آنکه موضع منفی صداوسیما درباره منتظری روشن است و طبعا اگر برنامهای بدین مناسبت پخش میکرد، به لحاظ محتوایی، باز هم مورد اعتراض امثال مطهری قرار میگرفت، چه آنکه رویکرد او نسبت به آیتالله منتظری، در ادامه همین توئیتش که با انتقاد از صداوسیما آغاز میشود، آمده است: «مهمترین درسی که باید از آیتالله منتظری بیاموزیم، این است که ایشان به خاطر دفاع از حقوق مردم یک مقام عالی را از دست داد».
مطهری البته همچون بسیاری از اصلاحطلبان - مخالفان سابق و همفکران لاحق - میتواند درسآموز منتظری باشد، حرجی هم نیست؛ جماعتی که اگر استادشان حضرت حسین بن علی علیهماالسلام هم باشد، از قیام خونین او «درس مذاکره» خواهند گرفت، دیگر چه فرقی میکند، از چه کسی بیاموزند؟ اما آن عبارت دوم قابل تامل است؛ عبارتی که ۲ گزاره را در خود دارد:
اول، دفاع منتظری از حقوق مردم
دوم، از دست دادن یک مقام عالی
اهل سیاست خوب بلدند به گونهای سخن بگویند که گویی همیشه همه مردم همراه و همموضع آنان هستند اما این بازی سیاسی گاهی به جاهایی میرسد که جز توهین به ملت و استهزای شعور مخاطب معنای دیگر نمیدهد. هم از این رو است که از «مردم» نامیدن کسانی که منتظری به خاطر دفاع از آنها به مقابله با امام امت پرداخت، نمیتوان ساده گذشت.
افرادی را که منتظری مدعی حقوق آنان شد و به خاطر آنان، به قول خود تلاش کرد «خواب از چشم امام بگیرد»، در ۲ گروه میتوان خلاصه کرد؛ اول سیدمهدی هاشمی و باند او، دوم اعضای گروهک رجوی.
سیدمهدی هاشمی مطابق آنچه در دادگاه محاکمهاش آمد، اتهامات متعددی داشت؛ سازماندهی گروههای متعدد ترور و آدمربایی، ایجاد درگیری منجر به مرگ و مصدومیت با کمیته انقلاب اسلامی، خارج کردن سلاح و مهمات و اموال دیگر از سپاه، ایجاد شبکه نفوذ در ارگانها و سرقت اسناد و مدارک طبقهبندی شده و... که در نهایت هم به عنوان محارب و مفسد فیالارض در دادگاه به اعدام محکوم شد.
وضعیت گروهک رجوی هم که مشخص است؛ حجم جنایاتی که آنان در حق مردم ایران رقم زدند، چنان بالاست که حتی لیست کردن آنها هم در این مجال و بلکه در مجالی صد برابر این هم نخواهد گنجید.
منتظری بسیاری از ترورهای کور منافقین در دهه 60 را نه کار آنان، بلکه کار نیروهای حزباللهی میداند که به گردن مجاهدین خلق میاندازند تا بهانه برخورد با آنان را داشته باشند! او به مسؤولان اعدام اعضای منافقین میگوید: «شما را در آینده جزو جنایتکاران درتاریخ مینویسند». و اینگونه کلید تغییر جای جلاد و شهید را میزند. او اگر فقط مقام اولیای دم بودن برای صرفا یکی از شهدای اقدامات تروریستی منافقین - شهید محمد منتظری- را هم لحاظ میکرد، نباید در ماجرای اعدامهای سال 67 پس از حمله آنان به ایران (عملیات مرصاد) کنار منافقین میایستاد.
یک مقام پیشین وزارت اطلاعات در گفتوگویی پیرامون وقایع منجر به عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری میگوید: «مسعود رجوی سال 79 در دیدار با رئیس سازمان امنیت داخلی عراق در جواب اینکه «کدام جریان در معادلات ایران به سازمان نزدیک است؟» میگوید «منتظری»، چرا؟ عین جملاتش را برایتان نقل میکنم؛ رجوی میگوید: «وقتی ما فضای اجتماعی را تغییر دادیم، منتظری وارد شد و جنایتهایی را که در حق مجاهدین خلق مانند قتلعامی که 12 سال قبل روی داد، افشا کرد؛ قتلعام زندانیان سیاسی ما در سال 1988 بزرگترین بمب سیاسیای بود که درون رژیم منفجر شد؛ این کار منتظری بود».
حال به بحث اصلی این نوشتار بازگردیم؛ این 2 گروه، یعنی مردم؟ سیدمهدی هاشمی و باند تبهکارش مردم بودند یا تروریستهای گروهک رجوی؟
چرا علی مطهری باید این تروریستها و تبهکاران را «مردم» بنامد؟ مردم ایران، نه تروریست، بلکه قربانیان تروریسم و شهدای مبارزه با تروریسم هستند و استفاده از لفظ «مردم» برای مجرمان شناختهشده، توهین به ملتی است که همواره در مقابل تروریسم ایستاده است. اگر ایستادن منتظری مقابل امام خمینی، دفاع از حقوق مردم است، پس امام، رهبر چه کسانی بود؟ رهبر کدام امت؟! اگر رجوی و سیدمهدی هاشمی مردم بودند، پس آنهایی که به دست اینان ترور شدند، چه کسانی بودند؟ اگر حامیان کسانی که سال 67 با حمله نظامی به ایران در عملیات به قول خودشان «فروغ جاویدان» قصد فتح تهران را داشتند، مردم هستند، اگر زندانیان منافق که منتظر رسیدن اعضای خود به تهران، در زندان جشن گرفته بودند، مردم بودند، پس آن نظامیان ایران که مقابل آنان ایستادند و به فرماندهی شهید صیاد شیرازی عملیات مرصاد را رقم زدند، چه کسانی بودند؟ سوالات متعدد اینگونه میتوان نوشت وقتی برابر آدم، لاطائلاتی همچون توئیت علی مطهری گذاشته شود. همه عمر مطهری را اگر بتوان در یک کلمه خلاصه کرد، کلیدواژه «تناقض»، او را بس!
در باب چشمپوشی منتظری از مقام عالی هم، سخن زیاده لازم نیست؛ همین بس که او در اوج اعتراضات به امام خمینی و نمایش چهرهای جنایتکار از نظام جمهوری اسلامی، همچنان از قائممقامی رهبری این نظام استعفا نکرد تا وقتی عبدالله نوری در 7 فروردین 68 نزد او رفت و خبر نگارش نامه «برکناری»اش توسط امام را به گوش او رساند و از او خواست خود محترمانه استعفا کند. امام خمینی هم در نامه به نمایندگان مجلس (6 فروردین 68) درباره این ماجرا از عبارت «کنار گذاشتم» استفاده میکنند وقتی مینویسند: «با دلی پرخون، حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم».
علی مطهری البته درسآموز خلفی برای منتظری است. او هم در اوج انتقادات به حکومت، همواره تلاش کرد جزئی از مسؤولان حکومتی باشد، تا وقتی که دیگر، به هیچ راهی نتوانست تایید صلاحیت شورای نگهبان را بگیرد. او در باب دگردیسی سیاسی هم شاگرد خلفی برای منتظری بوده است. منتظری از تئوریپرداز ولایت فقیه، به مخالف ولایت و از مخالف جدی منافقین، به حامی آنان تغییر یافت و علی مطهری هم نه فقط از مخالف جدی و پرشور اصلاحطلبان به حامی هیجانی آنها تبدیل شد، بلکه حالا با حمایت از منتظری، مقابل امام هم میایستد. امید که مطهری بر این تغییر، مهر توقف بزند و تا حمایت از تروریستها و شاید قاتلان پدر هم پیش نرود. علمای بسیاری بهترین دعا در حق دیگری را «عاقبت به خیری» میدانند و ما هیچ یک از التماس چنین دعایی برای خود بینیاز نیستیم.
حال شاید ما باید معترض صداوسیما باشیم که چرا در سالروز مرگ منتظری هیچ برنامهای نداشت و اینگونه فضا را برای راویان تحریف خالی نهاد تا برای تغییر جای جلاد و شهید، چنان حس بیرقیبی کنند که معترض عدم حمایت صداوسیما از کسی شوند که مقابل مردم و نظام و امام ایستاد.
ارسال به دوستان
راهاندازی کریدور شمال- جنوب با کاهش چشمگیر در زمان و هزینه ترانزیت کالا ایران را به اصلیترین حلقه تجارت آسیا و اروپا تبدیل میکند
کریدور توسعه
با فعال سازی کریدور شمال- جنوب هزینه ترانزیت هر 15 تن محموله حدود 2500 دلار نسبت به مسیر معمول کانال سوئز کمتر میشود زمان حمل و نقل هم از 40 تا 60 روز به 25 تا 30 روز کاهش خواهد یافت
گروه اقتصادی: اواخر شهریور سال جاری بود که ایران به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای درآمد. عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای نقش کشورمان را در ۳ طرح زیرساختی ابتکار کمربند و جاده، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال- جنوب بیش از پیش پررنگ کرده است. ابتکار کمربند و جاده، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال- جنوب به عنوان طرحهای کلیدی در حوزه اتصالات زیرساختی میتوانند در تقویت منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و تقویت صلح در این منطقه نقش ایفا کنند. نکته مهم اما اینجاست که ایران حلقه وصل ۳ طرح زیرساختی فوق است. ایران میتواند از طریق کریدور شمال - جنوب حلقه وصل جنوب و شمال اوراسیا باشد و آسیای مرکزی و روسیه را به هند پیوند دهد. همچنین کریدور شمال- جنوب میتواند زیرساخت سخت همگرایی در قالب «اوراسیای بزرگ» را تقویت کند. در واقع ایران با بهرهگیری از موقعیت استراتژیک خود در آسیا میتواند بازیگری مهم در پیشبرد طرحهای اقتصادی و توسعهمحور کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اوراسیا باشد. با فعالسازی کریدور شمال- جنوب صرفهجویی احتمالی در حدود 2500 دلار در هر 15 تن محموله نسبت به مسیر معمول کانال سوئز به دست میآید. همچنین زمان حملونقل را میتوان به 25 تا 30 روز در مقایسه با 40 تا 60 روز از طریق سوئز کاهش داد. بهعنوان مثال، طی کردن مسیر بین بمبئی و مسکو تنها 19 روز (در مقابل 32 تا 37 روز از طریق کانال سوئز) طول میکشد و مسافت را از حدود 16112 کیلومتر (8700 مایل دریایی) به حدود 7075 کیلومتر کاهش میدهد. به همین ترتیب، حملونقل بین هند و فنلاند تنها 21 روز طول میکشد که حدود 45 روز از حالت معمول کمتر است.
موافقتنامه کریدور حملونقل بینالمللی شمال- جنوب (INSTC) شهریور ۱۳۷۹ در سنپترزبورگ به امضای وزرای حملونقل ۳ کشور ایران، هند و روسیه رسید. کریدور شمال-جنوب مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپاست که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است. کریدور شمال- جنوب یکی از مسیرهای مهم ترانزیتی در آسیای میانه است و کشورهای در مسیر این راهگذر هر یک با تشکیل اتحادیه و انعقاد قراردادهای همکاری در رقابتی همهجانبه به توسعه و تجهیز بنادر، جادهها، ترمینالها و مسیرهای ریلی خود میپردازند. این کریدور ارتباط ترانزیتی کشورهای شمال اروپا و روسیه را از طریق ایران و دریای خزر به کشورهای حوزه اقیانوس هند، خلیجفارس و جنوب آسیا برقرار میکند. در این میان اتصال خلیج عمان و بندر چابهار در ساحل شرق دریای مکران یا دریای عرب به عنوان بندری استراتژیک به این کریدور میتواند در مبادله کالا به شرق کشور و همسایههای شرقی و آسیای میانه نقش داشته باشد.
کریدور ترانزیتی بینالمللی شمال- جنوب، کالاهای صادراتی از سواحل غربی هند را از بندرعباس و بندر چابهار در ایران و کشورهای آسیای میانه و روسیه به اروپا انتقال میدهد. هندیها با داشتن شرایط اقتصادی مناسب، بشدت علاقهمند به استفاده از کریدور شمال- جنوب برای عرضه ارزانتر کالا و محصولات خود در بازارهای جهانی هستند. در واقع کالاهای هندی برای رسیدن به روسیه و اروپا به بندرعباس ایران در خلیجفارس تحویل داده شده و از آنجا از طریق حملونقل ریلی یا جادهای به دریای خزر رسیده و از طریق دریای خزر به سمت روسیه حمل میشود.
بزرگترین ویژگی مسیر شمال- جنوب کوتاه کردن زمان حمل ونقل کالاهاست. کشورهای استفادهکننده از مسیر هر چند ممکن است در ابتدای راهاندازی این کریدور متحمل هزینههای مالی و اقتصادی شوند ولی با فعال شدن آن و کاهش فاصله زمانی انتقال کالا از هند به روسیه و اروپا، به سرعت هزینهها جبران میشود.
یکی از ۲ کریدور شمال- جنوب اصلی در ایران شامل محور شرقی است که با اتصال راهآهن چابهار- زاهدان در سال آینده، این کریدور مهم در محور شرقی میتواند به عنوان حلقه اتصال جنوب آسیا به افغانستان و آسیای میانه عمل کند. کریدور دیگر نیز از بندرعباس (بندر شهید رجایی) آغاز شده و به ۴ شاخه دیگر در شمال، شمال غرب و شمال شرق متصل میشود؛ در حال حاضر کریدور بندر شهید رجایی - بندر امیرآباد که تنها بندر رو- رو کشور است، فعال بوده ولی به دلیل کم بودن روابط تجاری ایران با بنادر ترکمنباشی (ترکمنستان) و اکتائو (قزاقستان)، حجم ترددها چندان قابل توجه نیست.
شاخههای شمال غربی و شمال شرقی کریدور ریلی شمال- جنوب فعالیت بیشتری دارند اما آنچه حائز اهمیت است، کریدور ریلی بندرعباس- قزوین- رشت- آستاراست. حلقه مفقوده این کریدور، راه آهن رشت- آستاراست، چرا که راه آهن آستارا (ایران) - آستارا (جمهوری آذربایجان) فعال بوده و اگر قطعه رشت- آستارا متصل شود، این کریدور با تقاضای بسیار زیادی از سوی آذربایجان، گرجستان، بلاروس، روسیه و حتی فنلاند مواجه میشود. البته تنشها میان آذربایجان و ارمنستان در چند ماه گذشته و ایجاد درگیری مجدد در بخش یراسخ ارمنستان که قطعهای از مسیر مورد توافق طرفها برای برقراری خط ریلی شمال- جنوب بوده و مورد تأکید مقامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی واقع شده است، نشاندهنده سیاست رقابت منفی توسط جبهه ترکی – آذربایجانی در تصاحب کریدورهاست. این در حالی است که چند ماه پیش نیز نمایندگان هیات دیپلماتیک کشور هند بر لزوم حضور ارمنستان در کریدور شمال- جنوب تأکید داشتند. ۳ کشور ایران، ارمنستان و گرجستان مدتهاست قصد دارند ارتباط ریلی خود را از طریق مسیر تهران- جلفا- یراسخ- ایروان- تفلیس برقرار کنند و در صورت تحولات نامطلوب، ارتباط ارمنستان با ایران قطع خواهد شد. بخش یراسخ یک منطقه کلیدی است که اتصال شمال و جنوب ارمنستان را فراهم میکند. ارمنستان سالهاست نتوانسته از مزیت منطقهای خود برای ترانزیت استفاده کند و در نوعی محاصره قرار دارد اما حال که در چارچوب پروژه استراتژیک کریدور شمال- جنوب این فرصت را به دست آورده که تجارت خود را تقویت کند، آذربایجان درصدد است با ایجاد ناامنی در منطقه کلیدی یراسخ، این فرصت را از رقیب سنتی خود بگیرد.
با این تفاسیر، به گفته کارشناسان تنها گزینه در دسترس جهت شکلدهی کریدور صادراتی و ترانزیتی مابین ایران و روسیه، دریای خزر است. ایران و روسیه به لحاظ دریایی با یکدیگر هممرز بوده و کارشکنیهای همسایگان شمالی نمیتواند خللی در ترانزیت دریایی فیمابین ایجاد کند. با این حال کشتیرانی تجاری ایران در دریای خزر به اندازهای قوت نگرفته تا بتوان بار صادراتی و ترانزیتی با روسیه را به آن واگذار کرد و نیاز است با اتخاذ سیاستهای مناسب این مشکل برطرف شود.
ارسال به دوستان
نظر کارشناسی و پیشنهادات اصلاحی دیوان محاسبات برای بودجه سال 1401
راهنمای اصلاح بودجه
ایراد به ردیفهای مرتبط با میزان سود شرکتهای دولتی، افزایش درآمد از محل بهره مالکانه و میزان افزایش درآمدهای مالیاتی
گروه اقتصادی: با ارائه لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ کل کشور از طرف دولت به مجلس شورای اسلامی، دیوان محاسبات علاوه بر بررسی گزارش مرتبط با قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۸۲ قانون آییننامه داخلی مجلس، به علت اثرات اقتصادی بودجه و تأثیر مستقیم آن بر انتظارات تورمی جامعه و به منظور شفافیت بیشتر، برای نخستینبار اقدام به بررسی و تحلیل روند بودجهای و عملکردی آن طی ۱۱ سال اخیر کرده و جزئیات لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ را واکاوی و جهت بهرهبرداری روسای قوا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سایر مقامات و نخبگان و صاحبنظران حوزه مالیه عمومی ارائه کرده است.
* ناتوان از استقلال بودجه از نفت
در گزارش دیوان محاسبات کشور آمده است که روند افزایش اعتبارات هزینهای طی دوره زمانی 1400-1390 تصاعدی بوده است، در حالی که رشد درآمدها تقریبا روند خطی را تجربه کرده است. از طرفی بهرغم هدفگذاری و تاکید بر استقلال اعتبارات هزینهای از منابع حاصل از واگذاری داراییهای سرمایهای و مالی در سیاستهای کلی و قوانین برنامه پنجم و ششم توسعه و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، در یک دهه اخیر نهتنها کشور به تحقق هدف مذکور نزدیک نشده، بلکه دستیابی به آن بسیار دور از دسترس شده است.
نتایج بررسیهای کارشناسی دیوان محاسبات حاکی است که در جدیدترین گزارش چشمانداز اقتصادی جهان صندوق بینالمللی پول در سال 2022، رشد اقتصادی ایران 5/2 درصد برآورد شده است، بنابراین برای تحقق رشد مدنظر، دولت باید سیاستگذاری و برنامهریزی مناسبی جهت کاهش وابستگی تولید به واردات و رشد سریع صادرات غیرنفتی، عدم کسری بودجه دولت و فشار بر منابع ارزی کشور، کاهش نرخ ارز واقعی و نبود نظام سهمیهبندی ارزی و بحران ارزی، افزایش درآمدهای منابع بودجهای، رشد مثبت سرمایهگذاری ناشی از کاهش طرحهای عمرانی، کاهش نرخ تورم، کاهش پایه پولی کشور و افزایش قدرت رقابتپذیری تولیدکنندگان داخلی داشته باشد. بر اساس این گزارش، نتایج بررسی تراز عملیاتی 11 ساله بودجه کل کشور و عملکرد آن نشان میدهد کسری تراز عملیاتی در لایحه بودجه سال 1401 کاهش 35 درصدی نسبت به قانون بودجه سال 1400 داشته است به طوری که کسری تراز عملیاتی از 464 هزار میلیارد تومان به 301 هزار میلیارد تومان رسیده است.
بررسی روند اعتبارات هزینهای هم گویاست که رشد هزینه در پیشبینی سال 1401، نزدیک به 5 درصد است.
روند تغییر درآمدها طی مدت بررسی، مشخص میکند که رشد درآمدها در پیشبینی سال 1401 حدود 46 درصد است، در حالی که متوسط نرخ رشد سالانه درآمدها طی سالهای 1400ـ1390 بالغ بر 23 درصد بوده است، به عبارت دیگر رشد درآمدها در سال آینده نسبت به متوسط 11 سال اخیر به میزان 23 واحد درصد افزایش را نشان میدهد.
در لایحه بودجه 1401 درآمدهای مالیاتی 79 درصد از کل درآمدها را در بر میگیرد که در سال 1400 این نسبت 5/71 درصد بوده است. دولت درباره افزایش 62 درصدی مالیات نسبت به سال گذشته مبانی نحوه افزایش پایههای مالیاتی، جلوگیری از فرار و اجتناب مالیاتی و وصول معوقات را باید شفاف بیان کند و با توجه به احکام مندرج در تبصره 6 لایحه بودجه 1401 شاهد رشد معافیتها هستیم که با افزایش 62 درصدی مالیات همخوانی ندارد.
* ابهام شرکتهای زیانده
در بخش دیگری از گزارش اشاره شده است که بهرغم زیانده بودن تعداد کثیری از شرکتهای دولت، سود سهام شرکتهای دولتی از 15 هزار میلیارد تومان به 26 هزار میلیارد تومان رسیده است که این امر با واقعیت اقتصادی شرکتها در تضاد بوده و در صورت زیان به بستانکاری شرکتهای دولتی منظور خواهد شد.
* بهره مالکانه و سوالات پیرامون آن
قابل تأملتر این است که بهره مالکانه و حقوق دولتی معادن از 10 هزار میلیارد تومان به 40 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است، در حالی که عملکرد وصولی این ردیف در 8 ماهه منتهی به 30 آبان 1400 بالغ بر 13 هزار میلیارد تومان بوده است.
دیوان محاسبات در گزارش خود بیان میدارد که با توجه به وضعیت فعلی بازار سرمایه و عملکرد دولت درباره واگذاری شرکتهای دولتی و تحقق کمتر از نیم درصدی این بخش در 8ماهه سال 1400، عملا پیشبینی مبلغ 71 هزار میلیارد تومان برای سال 1401 و همچنین تحقق 255 هزار میلیارد تومان در سال 1400 امکانپذیر نیست و عملا به سمت واگذاری انواع اوراق مالی اسلامی و استفاده از منابع صندوق توسعه ملی سوق پیدا خواهد کرد، علاوه بر این، «بازپرداخت تسهیلات دریافتی از صندوق توسعه ملی» از جدول شماره 8 تحت عنوان «برآورد تملک داراییهای مالی» در لایحه بودجه سال 1401 حذف شده در حالی که بدهی دولت به صندوق توسعه ملی رقم قابل توجهی بوده و مقام معظم رهبری در زمان تصویب قانون بودجه سال 1400 کل کشور مورد تأکید قرار دادهاند.
حوزه مهم دیگری که زیر ذرهبین دیوان محاسبات کشور رفته است، هدفمندی یارانههاست. افزایش منابع حاصل از اصلاح نرخ گاز سوخت صنایع بزرگ نظیر پتروشیمیها، فولاد و... به میزان 94407 میلیارد تومان با توجه به برنامه دولت در صیانت از تولید موجب افزایش قیمتها خواهد شد و حسب حکم مقرر در تبصره یک ماده 39 قانون برنامه ششم توسعه، دولت مکلف بوده سهم سازمان هدفمند کردن یارانهها از دریافتیها را هر ساله در ردیف منابع بودجه عمومی (شماره 210102) و مصارف مرتبط با آن را در ردیفهای مستقل و جداگانه در ارقام بودجه عمومی درج کند، لیکن با گذشت 6 سال از حاکمیت قانون برنامه ششم توسعه همچنان این امر محقق نشده و بخشی از منابع و مصارف هدفمند کردن یارانهها در سرجمع بودجه کل کشور درج شده است.
در مصارف هدفمندی با وجود اینکه برنامه دولت حذف ۳ دهک جامعه از دریافت یارانههاست، لیکن پیشبینی 42800 میلیارد تومان برای پرداخت نقدی و غیرنقدی همانند سال 1400 قابل تأمل است و در نهایت اینکه پیشبینی مبلغ 10 هزار میلیارد تومان برای صندوق ملی مسکن با عنوان «اجرای قانون جهش تولید مسکن» اهداف قانون جهش تولید مسکن را تأمین نمیکند.
* پیشنهاداتی برای بودجهریزان
دیوان محاسبات کشور در پایان این گزارش، در بخشهای مختلف پیشنهادات کاربردی ارائه کرده است، از جمله:
• شیوههای فروش اموال منقول و غیرمنقول و واگذاری طرحها، اصلاح و ضوابط مربوط تسهیل شود.
• جهت تحقق 664 هزار میلیارد تومان درآمدها، پایههای مالیاتی جدید تعیین و با ایجاد مشوقهای متنوع اقدام به وصول معوقات مالیاتی و با وضع جرایم بازدارنده از فرار و اجتناب مالیاتی جلوگیری شود.
• دولت در هزینههای مربوط به فصول سوم و هفتم (اموال و سایر هزینهها) با رویکرد حفظ هزینههای اجتنابناپذیر نسبت به تجدیدنظر و صرفهجویی در هزینههای جاری و مخارج دولت اقدام کند.
• با اولویتبندی و تدوین شاخصهایی نظیر اهمیت، پیشرفت فیزیکی و... فارغ از نگاههای بخشی و بعضا منطقهای و تلاش در جهت استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و غیردولتی، در تکمیل طرحها اقدام کند.
• ایجاد و تصویب هرگونه طرح جدید ممنوع شود، مگر اینکه اجرای آن ضروری بوده و در یک سال به بهرهبرداری برسد، تشخیص این امر به پیشنهاد دولت و تصویب مجلس صورت گیرد.
• ضمن تأکید بر اولویت دادن به طرحهای آب، برق، محیطزیست و راه، از احداث ساختمان و سایر مستحدثاث غیرضرور خودداری شود.
• دولت برنامه و راهکارهای حمایتی خود را با توجه به حساسیت تأمین منابع کالای اساسی ارائه کند.
• همه منابع و مصارف هدفمندی باید در سقف بودجه عمومی دولت منظور شود.
• باید برنامه اشتغال شفاف و مشخص و به همراه شاخصهای کمی و قابل ارزیابی ارائه شود.
• مبلغ 85 هزار میلیارد تومان ردیف متفرقه مربوط به تحقق شاخصهای اقتصادی در سرجمع منابع این بخش افزوده شده و جزئیات کامل این برنامه با اهداف و الزامات دولت ارائه شود.
• اعتبارات پیشبینیشده در بودجه برای اختصاص به صندوقهای بازنشستگی با رشد 71درصدی مواجه بوده، لذا پیشنهاد میشود نسبت به اصلاح و تجدید ساختار صندوقهای مذکور اقدام و زمینه قانونی نظارت و پایش آنها با توجه به وضعیت حقوقی صندوقها فراهم شود.
• با لحاظ ماده 28 قانون برنامه ششم توسعه کشور، ضمن رعایت مفاد ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری در تعیین ضریب افزایش حقوق کارکنان، دولت مکلف شود طی سال 1401 نسبت به اصلاح نظامات پرداخت کارکنان دولت اقدام کند.
• دولت مکلف به ارائه فهرست میزان معافیتهای مالیاتی، گمرکی و بیمهای و درصد معافیت هر یک از آنها و همچنین ارائه جدول بدهیها و مطالبات قطعیشده و تعهدهای دولت به اشخاص حقوقی، خصوصی، تعاونی و مؤسسات عمومی غیردولتی و بانکها و مؤسسات اعتباری شود.
• در اجرای حکم بند 11 قانون برخی احکام مربوط به اصلاح ساختار بودجه کل کشور، دولت مکلف به درج منابع و مصارف بودجه ارزی در جدول مستقل با رعایت ملاحظات امنیتی شود.
• بند مربوط به واگذاری سهام شرکتهای دولتی فروشنرفته به دلیل مشخص نشدن، حذف شود.
ارسال به دوستان
تقدیر دولت از رزمایش سپاه با توجه به همزمانی با مذاکرات وین، نشان از تفاوت نگاه دولت سیزدهم با دولت سابق نسبت به اهرمهای قدرتساز دارد
دیپلماسی به توان میدان
گروه سیاسی: رئیسجمهور با اشاره به برگزاری رزمایش پیامبراعظم ۱۷ اظهار داشت: هرگونه تحرک خصمانه از سوی دشمنان با پاسخ فراگیر و قاطع نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهد شد و معادلات راهبردی را به صورت معناداری تغییر خواهد داد.
به گزارش «وطنامروز»، برگزاری رزمایش پیامبر اعظم 17 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهمترین خبر کشورمان در هفته گذشته بود؛ رزمایشی که به استناد سخنان روز جمعه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با توجه به تهدیدهای اخیر رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله نظامی به تاسیسات هستهای کشورمان زودتر از موعد برنامهریزی شده برگزار شد. همزمانی این رزمایش و رونمایی از قابلیتهای دفاعی ایران به طور اعم و توانمندیهای موشکی به طور اخص با آغاز مجدد گفتوگوها میان ایران و 1+4 در وین نشان از همسویی منابع قدرت کشورمان برای صیانت از منافع ملی داشت بهگونهای که رجزهای رژیم اشغالگر قدس مبنی بر حمله به تاسیسات هستهای ایران به عنوان یک تهدید امنیتی میتوانست به تضعیف موضع جمهوری اسلامی در مذاکره با غرب منتهی شود اما خط و نشان روشن سپاه پاسداران در مواجهه با این تهدید عملا به تقویت موضع ایران در میدان دیپلماسی ختم شد. شبیهسازی تأسیسات اتمی دیمونای رژیم صهیونیستی به عنوان مقصد موشکهای شلیک شده ایرانی بخوبی حامل پیامی هجومی در مواجهه با تهدیدات توخالی مقامات اسرائیل بود تا بار دیگر همسویی منابع قدرت در کنار یکدیگر به چشم آید.
با این حال قابل توجهترین نکتهای که ارزش راهبردی این رزمایش را افزایش میداد همسویی دولت جدید با چنین اقدامی در میانه مذاکرات هستهای با 1+4 بود. ماههای پایانی دولت سابق بود که انتشار فایل صوتی گفتوگوی محمدجواد ظریف و طرح دوگانه «دیپلماسی/ میدان» پرده از نگاه غیرملی دولتمردان وقت نسبت به اهرمهای قدرت ایران برداشت، بهگونهای که وزیر سابق امور خارجه صراحتا قدرت و فعالیت نظامی ایران را به عنوان مانعی در پیشبرد دیپلماسی به حساب میآورد. با این حال مشهورترین و البته پرهزینهترین حمله مقامات دولتی سابق، به مواضع ضدملی حسن روحانی در جریان مناظرات انتخاباتی سال96 برمیگشت که وی در جواب به چرایی بیثمری برجام گفت: «برخی آمدند و تصویری از شهرهای زیرزمینی نشان دادند که برجام را برهم بزنند، روی موشک شعارهایی نوشتند تا برجام را برهم بزنند». این موضع البته پیش و پس از مناظره مذکور نیز بارها از سوی دولتمردان و چهرههای همسو با دولت یازدهم و دوازدهم تکرار شده بود اما بیان صریح روحانی به عنوان رئیس دولت عملا اقرار به نگاه منفی دولت وقت نسبت به قدرت دفاعی کشور بود. توصیف قدرت دفاعی و مانور این قدرت به عنوان یک مانع در مسیر دیپلماسی و پیشرفت تا جایی پیش رفت که مرحوم هاشمیرفسنجانی به عنوان پدر معنوی دولت روحانی از پایان عصر موشکها صحبت کرد و علت پیشرفت آلمان و ژاپن را به تعطیل شدن ارتشهایشان نسبت داد. بازخوانی مواضع ضدملی دولتمردان سابق و قیاس آن با همراهی و استقبال مقامات دولت جدید از واکنش قاطع سپاه پاسداران به تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی نشان از یک تغییر رویه ملموس در تنظیم مناسبات سیاسی کشورمان و تغییر نگاه دولتمردان به چگونگی پیشبرد اهداف ایران در مناسبات بینالمللی دارد.
در همین زمینه روز گذشته حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی با تقدیر از تلاشهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسداری همزمان از امنیت ملت ایران و ملتهای منطقه، رزمایش پیامبراعظم ۱۷ را نشانهای آشکار از اراده و توانمندی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از منافع و امنیت ملت ایران برشمرد و تصریح کرد: هرگونه تحرک خصمانه از سوی دشمنان با پاسخ فراگیر و قاطع نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهد شد و معادلات راهبردی را به صورت معناداری تغییر خواهد داد. پیش از این روز جمعه همزمان با آخرین روز برگزاری رزمایش پیامبر اعظم 17 حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان نیز در موضعی حمایتی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود با بیان اینکه امروز سازمانهای نیروهای مسلح - ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، بسیج- به معنای واقعی کلمه، سپر دفاعی در برابر تهدیدهای سخت دشمنان بیرونی و درونی هستند، نوشت: جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مقتدر، همواره منادی صلح و ثبات منطقهای بوده است و رزمایش پیامبر اعظم(ص) علاوه بر آنکه جلوهای از عزم خدشهناپذیر ما برای دفاع مستحکم از میهن اسلامی و پاسخ کوبنده به دشمنان این آب و خاک است، حاوی پیام برادری و امنیت به کشورهای دوست و همسایه است.
با این اوصاف عبور از شکافآفرینی میان دیپلماسی و قدرت نظامی در دولت گذشته و نیل به همسو دیدن این ۲ ابزار در دولت جدید را میتوان یکی از عوامل امیدوارکننده در مسیر مذاکرات هستهای دانست. تاکید ایران بر لغو واقعی تحریمها و عبور از توافق تشریفاتی بدون آورده اقتصادی در شرایطی محقق میشود که ابزار مواجهه با تهدیدها بدرستی فهمیده شود و اهرمهای قدرت ملی نه در مقابل هم که در کنار یکدیگر فهم شوند. واقعیت آن است که نگاه دولت سابق به مذاکرات و تبدیل کردن آن به محور اصلی رقابتهای سیاسی دولت در مناسبات داخلی باعث شد در بسیاری از موارد دولت تضعیف اهرمهای قدرت ملی را به عنوان پیشنیاز پیگیری اهداف خود در داخل به حساب آورد. نمونه اظهارات روحانی در این زمینه و توصیف قدرت دفاعی کشور به مانعی در برابر به ثمر رسیدن دیپلماسی مشتی از نمونه این خروار بود.
عبور از مدل «مذاکره برای مذاکره» به سمت «مذاکره هدفمند» و تغییر جایگاه دیپلماسی از «هدف» به «وسیله» نیازمند فهم صحیح از عوامل اقتدارآفرین و نگرش ملی در مواجهه با تهدیدات خارجی است. از این رو تغییر و ارتقای جایگاه خارجی ایران نیازمند فاصله گرفتن از رویه ضدملی دولت سابق و حرکت به سمت دیپلماسی مقتدر و همسو با اهرمهای قدرت ملی است.
* واکنش ایران به گزافهگویی لندن
جمعهشب پس از انتشار خبر و تصاویر مرحله نهایی رزمایش پیامبر اعظم 17 بود که وزارت خارجه انگلیس با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن ایران بابت آزمایش موشکهای بالستیک مدعی شد: « این پرتابها نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد محسوب میشود که از ایران میخواهد هیچگونه فعالیتی در رابطه با موشکهای بالستیک قادر به حمل تسلیحات اتمی از جمله انجام پرتاب موشک با استفاده از فناوری موشکهای بالستیک را انجام ندهد».
در همین زمینه روز گذشته سخنگوی وزارت امور خارجه ضمن رد موضعگیری مداخلهجویانه وزارت خارجه انگلیس درباره توانمندی دفاعی کشورمان اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قوانین و مقررات بینالمللی و مطابق نیازهای دفاعی خود عمل میکند و لذا نهتنها اینگونه موضعگیریها و اظهارات، مداخله در امور داخلی ایران به حساب میآید، بلکه حاکی از ادامه سیاست یک بام و دو هوای لندن است. سعید خطیبزاده افزود: این کشور در حالی که در یک رقابت بیپایان برای فروش مخربترین سلاحها به منطقه غرب آسیا و دیگر مناطق بحرانزده جهان است و بدون توجه به مقررات عدم اشاعه، پیمانهای نظامی مانند اوکاس را منعقد میکند، در همان حال درباره تمرینهای نظامی معمول ایران اظهار نگرانی میکند. محسن بهاروند، سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن نیز در صفحه اینستاگرامش در واکنش به مواضع مداخلهجویانه برخی کشورها از جمله انگلیس در پی پرتاب موشکهای بالستیک در رزمایش پیامبر اعظم نوشت: بعضی کشورها به مانور نظامی ایران که متعارف است و جنبه دفاعی دارد اعتراض کرده و بعضی آن را مغایر قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دانستهاند. وی نوشت: باید به این کشورها برای چندمین بار گوشزد کرد که قطعنامه ۲۲۳۱ درباره موشکهایی صحبت میکند که برای حمل سلاح هستهای طراحی شدهاند. بهاروند خاطرنشان کرد: موشکهای ایران برای این کار طراحی نشدهاند، بلکه طراحی شدهاند که از خاک ایران دفاع کنند و پاسخ کوبندهای به متجاوزان بدهند. سفیر ایران اضافه کرد: قطعنامه ۲۲۳۱ مفاد زیادی دارد که شما اجرا نکردید و بیتفاوت از کنار آن گذشتید. توانایی و صداقت شما برای تشخیص موارد تهدید صلح و امنیت بینالمللی زیر سوال است، کما اینکه ۲ جنگ بزرگ به منطقه با این بهانه تحمیل کردید که پس از کشتار هزاران غیرنظامی اعتراف کردید اشتباه بوده است. وی افزود: اگر صداقت دارید فقط یک بار رژیم صهیونیستی را که برخلاف نص صریح منشور ملل متحد به صورت روزمره ایران را تهدید به استفاده از زور میکند، محکوم کنید تا صداقت شما بر همگان روشن شود.
* دستهای خالی تلآویو
گزافهگوییهای تلآویو در تهدید به حمله نظامی به ایران کماکان با بازخوردهای منفی زیادی در رسانههای برونمرزی همراه است. در جدیدترین مورد روزنامه الاهرام مصر با اشاره به این تهدیدات و سخنان اخیر «دنیس راس» مبنی بر ناتوانی رژیم صهیونیستی در حمله به ایران نوشت: این موضوع را بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی اسرائیل تاکید میکنند که اسرائیل قادر به تخریب تاسیسات هستهای ایران نیست و دوستان اسرائیل دستاندرکار سیاست آمریکا نیز به این امر واقف هستند. اما برخی از این افراد معتقدند مسؤولیت بزرگی بر دوش آمریکاست و باید اسرائیل را قادر ساخت علیه تاسیسات هستهای ایران دست به اقدام بزند و باید آمریکا را به سمت به شکست کشاندن مذاکرات وین و ضرورت بازگرداندن «گزینه نظامی» یا دستکم نشان دادن این گزینه برای وادار کردن ایران به دادن امتیازات، حرکت داد.
در ادامه این یادداشت آمده است: بسیاری در اسرائیل به غیرواقعی بودن تهدیدات اسرائیل پی بردهاند و برخی از آنها معتقدند اسرائیل تنها ۲ گزینه برای رهایی از «خطر ایران» در اختیار دارد؛ گزینه اول به شکست کشاندن گفتوگوهای هستهای وین و سپس حرکت دادن آمریکا به سمت تشکیل یک ائتلاف بینالمللی نظامی علیه ایران و گزینه دوم پذیرش واقعیت موجود. در این یادداشت تاکید شده است: معضل اسرائیل این است که از تحقق هر ۲ گزینه ناتوان است؛ اولا، قادر به اقناع آمریکا درباره تکیه بر گزینه نظامی نیست و ثانیا نمیتواند ایران هستهای را بپذیرد، چرا که مایل است قدرت برتر منطقه باشد. این ناتوانی دوگانه از یک سو نشاندهنده پوچ بودن ادعاهای اسرائیلیها درباره قدرت برتر منطقهای بودن است و از سوی دیگر ناکامی آنها در انجام هر اقدامی بدون تکیه بر حمایت آمریکاست. چه بسا همه این موارد رسیدن به عصر افول اسرائیل را به تعجیل بیندازد.
ارسال به دوستان
طی روزهای آینده واحد شماره یک نیروگاه اتمی بوشهر به مدار خواهد آمد
سوخت ایرانی در نیروگاه بوشهر
گروه سیاسی: معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در آستانه شروع دور هشتم مذاکرات وین در گفتوگو با خبرگزاریهای روسیه به تشریح برنامه هستهای کشورمان پرداخت.
به گزارش «وطنامروز»، بر این اساس «محمد اسلامی» در مصاحبه با خبرگزاری ریانووستی تصریح کرد جمهوری اسلامی قادر به تولید سوخت هستهای است و انتظار میرود در آینده نزدیک این سوخت را در نیروگاه هستهای بوشهر مورد استفاده قرار دهد.
معاون رئیسجمهور گفت: «ایران قادر به تولید سوخت هستهای است. ما گفتوگوهایی را با روس اتم داشتیم و امیدواریم در چارچوب تعاملات خود بر اساس طرحها و قراردادهایی که به نتیجه میرسانیم، بتوانیم استفاده از سوخت ایران را در رآکتور بوشهر آغاز کنیم».
اسلامی همچنین اعلام کرد ایران تمام بدهیها به روسیه مرتبط با نیروگاه بوشهر را پرداخت کرده است.
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در ارتباط با تکمیل فازهای ۲ و ۳ نیروگاه بوشهر هم گفت: «ساخت فازهای دوم و سوم نیروگاه 23 ماه تعویق داشته است، ما از روساتم انتظار داریم اجرای این پروژه را با طرح مورد توافق برای جبران تمام تأخیرها تسریع بخشد. میتوانم به شما بگویم که خاک در حال تقویت است و در حال حاضر مقدمات برای بتنریزی فوندانسیون در حال انجام است».
اسلامی چندی پیش در گفتوگویی در جمع خبرنگاران درباره وضعیت نیروگاه بوشهر گفت: تا تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۰ حدود ۵۲ میلیارد کیلووات برق از نیروگاه به شبکه برق انتقال داده شد و از ۱۰ مهر برای اورهال و تعویض سوخت رفته و انشاءالله طبق برنامه پیشبینی شده دهم دیماه دوباره در مدار قرار خواهد گرفت.
اسلامی درباره روند ساخت ۲ نیروگاه دیگر در بوشهر هم گفت: ما عقبماندگی داریم و از زمانبندی عقب هستیم. امیدواریم با توجه به رایزنیها، بتوانیم منابع مالی آن را تامین کنیم تا ساخت ۲ نیروگاه نیز سرعت بگیرد.
گفتنی است بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی دیماه ۱۳۹۹ در اظهاراتی گفته بود: یادداشتتفاهمی با روسیه در این زمینه امضا کردیم و یک نقشه راه ۱۰ ساله را که الان 5 سال آن گذاشته، ترسیم کردهایم تا بتوانیم سازنده سوخت نیروگاه بوشهر باشیم.
وی همچنین در گفتوگو با خبرگزاری روسی اسپوتنیک درباره تلاش برخی برای مانعتراشی در مسیر مذاکرات وین برای رفع تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران گفت: «جو روانی و سیاسیای که علیه ایران برقرار میکنند و رژیم صهیونیستی به آن دامن میزند همگی دشمنی علیه مردم ایران است».
رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تداوم فعالیتهای هستهای ایران تحت توافقات پادمانی و انپیتی گفت: «مذاکرات برجام که ایران در آن از حقوق مسلم هستهای خود عقبنشینی کرده است، صرفا برای رد این اتهامات و اعتمادسازی بوده است و فعالیتهای هستهای ایران همگی تحت نظارت آژانس است و هیچ فعالیتی در صنایع هستهای ایران خارج از چارچوب پادمان و انپیتی انجام نشده است و نخواهد شد». محمد اسلامی با تأکید بر لزوم لغو تحریمها علیه ایران گفت: «تفاهمات صورتگرفته برای لغو تحریمها بوده است و در صورت عدم لغو تحریمها، ایران تفاهمات را نمیپذیرد. سند تفاهم برجام فقط برای اعتمادسازی و رفع اتهام بوده است. تعهداتی که ایران اضافه بر برجام انجام داده برای لغو تحریمها بوده است و اگر قرار باشد لغو تحریمها عملی نشود و بخواهند صنعت هستهای ما را متوقف کنند، هرگز این را نمیپذیریم».
معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران درباره نیروگاه بوشهر تصریح کرد: «طی روزهای آینده واحد شماره یک نیروگاه اتمی بوشهر به مدار خواهد آمد. هدفگذاری برای ایجاد نیروگاههای جدید ۱۰ هزار مگاوات است که آن را برنامهریزی کردهایم، توسعه نیروگاههای اتمی یکی از راهبردهای اساسی ایران است». اسلامی در ارتباط با بازرسیهای آژانس از تأسیسات هستهای ایران گفت: «به هیچ وجه بازرسانی را که سابقه مشخص همکاری با سرویسهای بیگانه داشتهاند به عنوان بازرس نمیپذیریم».
رئیس سازمان انرژی اتمی همچنین در مصاحبه با اسپوتنیک گفت تهران قصد ندارد از سطح ۶۰ درصد غنیسازی اورانیوم فراتر رود. اسلامی در پاسخ به این سوال که «اگر طرفها نتوانند به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بازگردند، آیا ایران از ۶۰ درصد غنیسازی اورانیوم فراتر خواهد رفت»، پاسخ داد: «خیر». وی تاکید کرد هدف برنامه هستهای تهران حمایت از نیازهای تولید صنعتی کشور و همچنین نیاز مصرفکنندگان ایرانی به کالاهای خاص است. رئیس سازمان انرژی اتمی افزود: تمام فعالیتهای هستهای ما بر اساس توافقات، اساسنامه و مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام میشود.
ارسال به دوستان
پس از زنگ خطر جدی «ایافسی» در موضوع مجوز حرفهای باشگاهها، 6 وزیر به مجمع استقلال و پرسپولیس میروند
تغییر مالکیت سرخابیها
زهره فلاحزاده: سرانجام پس از سالها سندسازی و پنهانکاری از سوی فدراسیون فوتبال، حالا باشگاههای لیگ برتری ما که سهمیه آسیایی گرفتهاند، به دلیل مشکلات در بحث مجوز حرفهای، در آستانه حذف از رقابتهای لیگ قهرمانان قرار گرفتهاند.
هر سال باشگاههای ایرانی باید برای نشان دادن اینکه یک تیم حرفهای هستند، مدارک خود را به «ایافسی» ارسال کنند تا بتوانند مجوز آن را از این نهاد دریافت کنند. در این بین تیمهای استقلال و پرسپولیس که باید در این فصل از رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا شرکت کنند، نتوانستند مدارک خود را تکمیل کنند. این در حالی است که به نظر میرسد «ایافسی» این فصل با هیچ تیمی شوخی ندارد، چرا که به عنوان مثال چند تیم عربستانی را از رقابتهای آسیایی کنار گذاشت و مجوز حرفهایسازی آنها را باطل کرد. سرخابیهای پایتخت هم پس از آنکه نتوانستند مدارک خود را به موقع تکمیل کنند، از «ایافسی» مهلت گرفتند تا به اصلاح آن بپردازند اما در این میان پرسپولیسیها تا همین چند روز پیش بدهی خود به کالدرون، سرمربی سابقشان را پرداخت نکرده بودند. این در حالی است که یکی از شروط «ایافسی» برای دادن مجوز حرفهای، نداشتن بدهی است و این به خودی خود برای باشگاه قرمزپوش تهرانی مشکلساز شده است.
اما مهمترین دلیل «ایافسی» برای به صدا درآوردن زنگ خطر، داشتن مالکیت مشترک باشگاههای استقلال و پرسپولیس است. در اینکه همه مسؤولان ورزش ما از این ماجرا باخبر بودند و میدانستند اداره کردن ۲ تیم توسط یک نهاد، امری غیرقانونی است، شکی نیست اما سوال اینجاست که چطور میشود سالها از این ماجرا باخبر بود و برای رفع آن هیچ تلاشی نکرد؟
چرا وزرای قبلی ورزش و جوانان حتی برای یک بار هم به فکر حل این مسأله نبودند تا امروز و در دقیقه ۹۰ به فکر اصلاح آن نباشند؟
صحبتهای این روزهای داریوش مصطفوی، رئیس کمیته صدور مجوز حرفهای هم بیشتر شبیه لطیفه است؛ جایی که او از همه گله میکند، حتی از رئیسجمهوری که بتازگی روی کار آمده است. مصطفوی گفته است: استقلال و پرسپولیس تا دوشنبه باید پاسخ نامه AFC را ارسال کنند. رئیس فدراسیون و وزیر باید تا قبل از دوشنبه به دیدار شیخ سلمان بروند. آقای رئیسی! هر اتفاقی برای استقلال و پرسپولیس بیفتد، مسؤولیتش با شماست!
مهمترین سوالی که باید از رئیس کمیته صدور مجوز حرفهایسازی پرسید، این است: شما به عنوان یک مسؤول در این چند سال چه کمکی به بهتر شدن شرایط تیمها و حلوفصل مشکلات کردید؟
اینکه داریوش مصطفوی تنها حرف میزند و راهحلی ارائه نمیدهد، همان کاری است که بسیاری از مسؤولان در این سالها انجام دادهاند. در این میان مصطفوی چرا این مسأله را به رئیسجمهور ارتباط داده است؟ کافی است همین صحبت او به گوش «ایافسی» برسد که چرا رئیس کمیته صدور مجوز حرفهایسازی دولت را در ورزش دخالت میدهد! اصلا سید ابراهیم رئیسی چه مدتی است که به عنوان رئیسجمهور روی کار آمده که مشکلات بزرگ ورزش را گردن او میاندازند؟
مصطفوی این سالها کجا بوده که این روزها مدام مصاحبه میکند؟
در این بین طبق اطلاعات خبرنگار «وطنامروز»، قرار است مالکیت ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس از هم جدا شود به طوری که اعضای مجمع با ۶ وزیر انتخاب شوند؛ اتفاقی که باید سالها پیش میافتاد اما وزرای پیشین دست روی دست گذاشتند و اهمیت چندانی به این مسأله مهم ندادند.
حمیدرضا سجادی، وزیر ورزش و جوانان این روزها جلسات مختلفی با چند وزیر داشته تا بتواند مشکل مالکیت این ۲ باشگاه را حلوفصل کند.
مسأله دیگری که باعث شده «ایافسی» مجوز حرفهایسازی برای این ۲ باشگاه صادر نکند، بدهیهای مالیاتی آنهاست که باید به فکر حل آن بود.
سرخابیها برای رفع این ۲ مشکل بزرگ تنها تا آخر وقت یکشنبه فرصت دارند و مدارک اصلاح شده باید تا دوشنبه ارسال شود.
البته شنیده میشود ممکن است وزیر ورزش و جوانان با شیخ سلمان، رئیس «ایافسی» در کشور بحرین دیدار داشته باشد تا بلکه وی بتواند با گفتوگوی مستقیم مشکل را حل کند.
هر چند کار سختی وجود دارد و در این مدت زمان کوتاه بعید است اتفاق مهمی بیفتد و باید به فکر فصل بعد بود. شاید قربانی شدن این ۲ تیم بزرگ ایران در این فصل، منجر به حرفهای شدن و حل مشکلات هر ساله آنها شود. باید این اتفاق را به فال نیک و از اشتباهات درس گرفت، بلکه آینده بهتری ساخت.
***
به دوشنبه امیدوار نباشیم؟
از صحبتهای حسن کامرانیفر، دبیرکل فدراسیون فوتبال پیداست استقلال و پرسپولیس شانسی برای حضور در رقابتهای فصل آینده لیگ قهرمانان ندارند. در شرایطی که کمیته صدور مجوز حرفهای باشگاهها در یک اقدام نمایشی جلسهای با حضور مدیران باشگاههای استقلال، پرسپولیس و گلگهر ترتیب داد، به نظر نمیرسد در پایان مهلت اعلام شده از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا (فردا دوشنبه) چیزی تغییر کند و به نظر میرسد حذف پرسپولیس و استقلال را باید قطعی قلمداد کرد. دبیرکل فدراسیون فوتبال در گفتوگویی تلویزیونی، بدون آنکه به اصل موضوع اشاره کند، به مدیران باشگاهها پیشنهاد کرد برای سالهای آینده، مسائل مربوط به صدور مجوز حرفهای را رعایت کرده و خود را از چالشهای آتی خلاص کنند. از لحن صحبتها و کلمات انتخاب شده توسط کامرانیفر مشخص بود او قصد دارد مفهومی دیگر را بر زبان جاری کند که شاید خیلیها هنوز شجاعت گفتنش را نداشته باشند، اگر چه هواداران ۲ باشگاه با اخباری که از پنجشنبهشب در رسانهها منتشر شده، خود را آماده این خبر کردهاند. کامرانیفر در تبیین این موضوع به اتمام زمان مهلت اعلام شده از سوی «ایافسی» برای رفع برخی کاستیها اشاره کرد و گفت: با عبور از این فرجه زمانی دیگر بازگشت به گذشته امکانپذیر نیست و با توجه به نقایصی که این ۲ باشگاه در فرمهای مورد نیاز دریافت مجوز حرفهای دارند، باید کار آنها را در لیگ قهرمانان امسال تمام شده تلقی کرد. منظور کامرانیفر از چیزی که به زبان آورد، حلوفصل نشدن مسائل مالی و پرداخت بدهیها، پیش از مهلت مدنظر «ایافسی» بود که در این باره باشگاه پرسپولیس با توجه به باز بودن پروندهاش با گابریل کالدرون تا هفته گذشته، به صورت مشخص تخلفی جدی در فرمهای اداری خود دارد. شرکتی که وظیفه کنترل فرمهای نمایندگان کشورها در رقابتهای لیگ قهرمانان را داشته، ایرادهای اساسی به مدارک تیمهای ایرانی گرفته و آنها در وضعیت عدم احراز شرایط برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا هستند. پرسپولیس و استقلال از حالا یک سال فرصت دارند مدل باشگاهداری قبلی را کنار گذاشته و سروسامانی به اوضاع خود در همه ابعاد بدهند و بدون پردهپوشی و لاپوشانی، به عنوان ۲ باشگاه پرطرفدار با تغییر ساختاری، از فصل
۲۰۲3-۲۰۲2 به رقابتهای آسیایی بازگردند.
ارسال به دوستان
پوتین به غرب: شما باید فوراً به ما تضمین بدهید!
پرچم تسلیم ناتوی ناتوان
شروین طاهری: هشدارهای صریح رئیسجمهور و وزیر خارجه روسیه درباره عواقب پیوستن اوکراین به ناتو، هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که شرق اروپا بر سر یک دوراهی قرار دارد: تضمین منطقهای یا جنگ جهانی!
ولادیمیر پوتین پنجشنبه گذشته در سومین و آخرین نشست مطبوعاتی سالانه خود در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره خواستههای روسیه از غرب، فهرستی طولانی از نارضایتیهای مسکو درباره وضعیت اوکراین و اقدامات ناتو را برشمرد.
رهبر کرملین درخواستهای دولتش طی هفتههای اخیر درباره عدم توسعه ناتو به شرق بویژه مخالفت با استقرار سامانههای موشکی آمریکا در نزدیکی مرزهای روسیه را تکرار کرد و خواستار دریافت فوری تضمینهای امنیتی از سوی غرب شد.
اشاره پوتین به سامانه فراگیر پدافندی- آفندی از پرتابگرهای تیوبشکل موشکی زمینی- دریایی است که آمریکاییها در لهستان و رومانی تحت سپر دفاع موشکی مستقر کردهاند و بهانهشان دفاع از اعضای ناتو در برابر احتمال حملات موشکی ایران است. اگرچه هر ۲ طرف تایید میکنند این سپر دفاعی در بحث پدافندی برابر زرادخانه موشکی روسیه کارآیی ندارد اما پنتاگون ریاکارانه اشارهای به قابلیت هجومی این سامانه نمیکند که موشکهای مورد استفادهاش قابلیت تجهیز به کلاهک هستهای دارند.
رئیسجمهور روسیه در نشست پنجشنبه خود گفت: «آیا ما در نزدیکی مرزهای آمریکا سامانههای موشکی مستقر کردهایم؟ خیر! این آمریکاست که در نزدیکی سرزمین ما و در نزدیکی خانه ما سامانههای موشکی مستقر کرده است. آیا درخواست ما غیرعادی است؟ فقط میخواهیم سامانههای موشکی بیشتری در نزدیکی سرزمین ما مستقر نکنند. کجای این درخواست عجیب است؟»
او در آخر رو به خبرنگار شبکه انگلیسی اسکاینیوز - گویی که دارد با غرب اتمام حجت میکند- گفت: «شما باید به ما تضمین دهید. شما! و بدون تاخیر؛ اکنون!»
لحن پوتین کاملا گویای آن بود که مطمئن است دست برتر را در بحران اوکراین و مواجهه با ناتو در شرق اروپا دارد. او اگرچه ادعاهای طرف غربی درباره افزایش تجمع نیروهای روسی در 3 نقطه نزدیک مرزهای شرقی اوکراین را رد کرد و در عوض از تدارک یک عملیات نظامی - احتمالا مشترک توسط اوکراین و آمریکا - در دونباس (شرقیترین استان اوکراین) خبر داد اما در عین حال تاکید کرد کشورش آمادگی دارد در صورت اقدام نظامی کییف - علیه استانهای روسنشین شرق این کشور - به آن پاسخ دهد.
سپس ضمن ابراز امیدواری درباره حل تنش در اوکراین از طریق دیپلماتیک گفت مسکو خواستار اجتناب از درگیری نظامی با اوکراین و غربیهاست. سپس تایید کرد درباره مذاکراتی که قرار است در نخستین روزهای سال آتی میلادی بین روسیه و آمریکا و احتمالا سایر اعضای ناتو انجام شود، خوشبین است.
همانگونه که پیشتر در «وطن امروز» (شماره چهارشنبه اول دیماه 1400/ صفحه 5) اشاره داشتیم، حتی پیشنویس آنچه پیمان ضمانتهای امنیتی خوانده میشود نیز در 8 بند به زبانهای روسی و انگلیسی بین مسکو و واشنگتن رد و بدل شده است.
درخواستهای روسیه از ناتو، جمعه ۲ هفته پیش( ۱۷ دسامبر) در جریان گفتوگوی برخط پوتین با شیجینپینگ، همتای چینیاش علنی شده بود و آنچه غربیها را شوکه کرد حمایت تمام و کمال شی از این درخواستها بود: «ممنوع شدن گسترش ناتو به سمت شرق اروپا و حفظ چند کشور اروپای شرقی از جمله اوکراین به عنوان یک محدوده حائل بین ناتو و روسیه».
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز دیروز متعاقب اتمام حجت پوتین، بار دیگر درباره عواقب کارشکنیهای دولت اوکراین همراه با سیاست ناتو هشدار داد. او به روزنامه اوسلوبودنژی گفت: «سیاست کشاندن کییف به ناتو با چشمانداز ظهور سامانههای موشکی تهاجمی در نزدیکی مرزهای ما، خطرات امنیتی غیرقابل قبولی برای روسیه ایجاد میکند و خطرات نظامی جدیای را برای همه طرفهای درگیر تا درگیری در مقیاس بزرگ در اروپا به وجود میآورد».
لاوروف برای نخستینبار زمانبندی تعاملات مسکو و واشنگتن برای رسیدن به پیشنویس پیمان امنیتی دوجانبه را تشریح کرد. به گفته او، نخست در دیدار همتای آمریکاییاش، آنتونی بلینکن در حاشیه نشست شورای وزیران سازمان امنیت و همکاری اروپا در استکهلم در دوم دسامبر مذاکرات آغاز شده و هفتم دسامبر در گفتوگوی ولادیمیر پوتین و جو بایدن از طریق ویدئوکنفرانس، اجرای توافقات مینسک برای حلوفصل اوضاع در شرق اوکراین در رأس دستور کار این مذاکرات قرار گرفت. سپس مسکو ۱۵ دسامبر پیشنویس توافقنامه بین جمهوری فدراتیو روسیه و ایالاتمتحده آمریکا درباره تضمینهای امنیتی و توافقنامه بین روسیه و کشورهای عضو ناتو درباره اقدامات امنیتی را به طرف آمریکایی تحویل داده و حال منتظر پاسخ است.
جالب اینکه تعیین این چارچوب زمانی برای آغاز مذاکرات بر سر مفاد پیمان ضمانتهای امنیتی، حاکی از هراس واقعی آمریکا و متحدانش از حمله روسیه به اوکراین است، چراکه هم دستگاههای اطلاعاتی ایالاتمتحده و بریتانیا و هم اوکراین احتمال یورش مزبور را در ماههای آغازین سال ۲۰۲۲ برآورد کردهاند و هفته گذشته نیز الکسی ریزنیکوف، وزیر دفاع اوکراین بار دیگر بر همین موضوع تاکید کرد. برآورد ویلیام برنز، رئیس سیا در این باره نیز به اندازه کافی محافظهکارانه بود. او در آخرین اظهارنظر خود گفت: «بیش از ۱۷۵ هزار نیروی روس تا اوایل ژانویه در حال آمادهباش خواهند بود. پوتین نیروهای نظامی و سرویسهای امنیتی روسی را طوری سازماندهی کرده است که بتوانند به طور فراگیر و گسترده وارد عمل شوند».
* ناتو؛ وحشت خارجی، واگرایی داخلی
به نظر میرسد جدا از برآوردهای موجود، آنچه آمریکا و اعضای ناتو را به تجدیدنظر جدی درباره سیاست مواجهه با روسیه در شرق اروپا واداشته، اعلام موضع صریح چین همسو با روسیه درباره بحران اوکراین است به طوری که شیجینپینگ نیز همنوا با پوتین تاکید کرده که آمریکا باید در این باره تضمین بدهد.
طرف روس نیز به نوبه خود نگرانیهایی جدی درباره نیات اوکراین دارد. طبق برآورد سازمان اطلاعات ارتش روسیه، ارتش اوکراین نیمی از نیروها و توان نظامیاش را در محدوده ۳ استان روسنشین دونباس (شرق کشور) متمرکز کرده است. با این حال رئیسجمهوری اوکراین هفته گذشته متعاقب توافقات اولیه مسکو و واشنگتن برای پیمان امنیتی دوجانبه در شرق اروپا، مدعی شد طرح ابتکاری صلح خود را در چارچوب گروه مثلث لوبلین (کمربند ۳ کشور هممرز لهستان و لیتوانی و اوکراین که روسیه را از بقیه اروپا جدا میکند) و نشست مینسک، برای حل و فصل مسالمتآمیز بحران دونباس ارائه کرده است. اگر چه کییف همچنان میگوید به آتشبس در این منطقه پایبند است اما فرمانده نیروهای استقلالطلب دونباس موسوم به نواراسیا مدعی شده که رویکرد نظامی کییف غیرقابل اعتماد است و چنین به نظر میرسد دولت زلنسکی با حمایت آمریکاییها و متحدانش در ناتو مثل ترکیه و رومانی قصد نسلکشی اکثریت روستبار این منطقه را دارد؛ نگرانی بزرگی که در صحبتهای اخیر پوتین نیز منعکس بود. بر اساس آمار رسمی حدود یکپنجم جمعیت 44 میلیون نفری اوکراین روستبار هستند که اکثریت آنها در ۳ استان جداییطلب شرقی یعنی دونتسک، لوهانتسک و خارکییف به علاوه شبهجزیره کریمه که به روسیه ملحق شده، زندگی میکنند. سازمانهای روسهای اوکراینی اما مدعیاند شمارشان در این کشور دستکم ۲ برابر این آمار است.
هر چند به نظر میرسد در دوراهی جنگ یا صلح در اروپا، دولت دستنشانده «ولودیمیر زلنسکی» کمدین یهودی در کییف و برخی دیگر از کشورهای درجه ۳ اروپایی بویژه در حوزه بالتیک یا دریای سیاه با توجه به تسلط اقتصادی و امنیتی سنگین آمریکا و ناتو بر امورشان، اختیاری برای تصمیمگیری درباره سرنوشت خود نداشته باشند اما هنوز در این منطقه کشورهایی واقعی وجود دارند که دولتهایشان منافع ملی را در نظر بگیرند و وارد قمار هژمونیک غرب نشوند. از شمال تا جنوب منطقه اروپای شرقی، فنلاند، لهستان، مجارستان، صربستان و یونان، 5 دولت - ملت مهمی هستند که اگر چه چهارتایشان عضو اتحادیه اروپایی و سه تا از آنها عضو ناتو هستند اما هنوز آنقدر استقلال دارند که یک کمربند ثبات را برای جلوگیری از طرح جنونآمیز «جنگ جهانی دائمی متحدان و دشمنان آمریکا» توسط واشنگتن و لندن ایجاد کنند. قطعیت بلاروس در اتحاد با محور اوراسیایی و در مقابل عدم قطعیت امثال ترکیه به عنوان مهمترین پایگاه شرقی ناتو، اسلواکی، چک و مولداوی در همراهی با یک ماجراجویی نظامی بزرگ آنگلوساکسونی علیه روسیه، لافزنیهای جنگطلبانه رهبران اروپای غربی همنوا با مقر فرماندهی ناتو در بلژیک را برملا میکند؛ مقر محله «هارن» بروکسل که همه کارهاش ژنرال آمریکایی «تاد ولترز»، فرمانده ارشد پنتاگون در اروپاست نه «ینس استولتنبرگ» دبیرکل دانمارکی پرمدعا اما تشریفاتی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که نهایت اختیارش در موضعگیریهای سازمان، ترجمه منویات واشنگتن به زبانهای 30 کشور عضو است. طبیعی است ژرمنها که آشفتگی اوضاع قارهای، موقعیت برترشان به عنوان پیشاهنگ سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپایی را تهدید میکند، با وجود سرسپردگی امنیتی و نظامی به آمریکا در خفا از کمربند ثبات شرق اروپا حمایت میکنند. با وجود آنکه وزارت خارجه دولت ائتلافی جدید آلمان ظاهرا تحریمهایی را بویژه علیه خط گاز روسی نورد استریم 2، وضع کرده اما همزمان، دست به افشاگری درباره تبلیغات جنگی توخالی ناتو میزند تا درست سر بزنگاه جنگ، پرچم تسلیم از اردوگاه ناتوی ناتوان برافراشته شود.
آنکا فلدهوسن، سفیر آلمان در اوکراین پنجشنبه گذشته با نقض تمام ادعاهای یک ماه اخیر مقامات ارشد آمریکا و اعضای ناتو به خبرگزاری دویچه وله گفت تجمع چشمگیری از نیروهای روسیه در مرزهای اوکراین وجود ندارد و حمله روسها به اوکراین محتمل نیست!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|